نویستده: ذکی آذربان
دیشب نخستین مناظرۀ انتخاباتی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که قرار است به تاریخ ۳ نوامبر سال جاری برگزار شود، میان دونالد ترامپ رییسجمهور کنونی آمریکا و نامزد حزب جمهوریخواه از یک طرف و جو بایدن معاون سابق رییسجمهوری (باراک اوباما) و نامزد حزب دموکرات از طرف دیگر برگزار شد. این مناظرۀ جنجالی و پرتنش بر روی موضوعاتی همچون کرسی خالی دیوان عالی آمریکا، بحران ناشی از ویروس کرونا در آمریکا و جهان، اعتراضات اخیر در آمریکا به خاطر قتل جورج فلوید، تغییرات اقلیمی، اقتصاد آمریکا و مسائلی دیگر تمرکز داشت.
در ابتدای این مناظره جو بایدن پس از قطعشدنهای مکرر وی از سوی ترامپ خطاب به او گفت: «میشه خفه شی جناب!» او یک بار دیگر نیز در ادامۀ مناظره و به دلیلی مشابه این جمله را خطاب به ترامپ به کار برد و یک بار نیز او را دلقک خطاب کرد که از حاشیههای جالب این مناظره محسوب میشود. دونالد ترامپ نیز بارها جو بایدن را ضعیف، ناکارآمد، متعصب و بیلیاقت خواند و حتی پای زندگی شخصی رقیبش را نیز به مناظره کشانده و مسألۀ اعتیاد پسر او را دلیلی بر ناکارآمدی او و خانوادهاش توصیف کرد که با واکنش تند بایدن مواجه شد.
در این مناظره به سیاست خارجی آمریکا اشارۀ زیادی صورت نگرفت و مسائلی مانند گفتوگوهای صلح افغانستان، توافق برجام و مسألۀ هستهای ایران، چین، روسیه و دیگر موضوعات مرتبط با سیاست خارجی آمریکا پوشیده ماند که در مناظرههای آینده به آنها پرداخته خواهد شد.
سیاست و قدرت در آمریکا از دیرباز به این سو حزبی بوده و بیشترین قدرت در آمریکا در چنگال دو حزب قدرتمند جمهوریخواه و دموکرات دست به دست میگردد. حزب جمهوریخواه که ترامپ از آن نمایندگی میکند، گرایشات محافظهکارانه و مذهبی داشته، تمرکز آن بیشتر برروی سیاست و اقتصاد آمریکا معطوف بوده و هدف اصلی آن به خصوص در سالیان اخیر، کاهش نرخ بیکاری در آمریکا، جلوگیری از مهاجرت به این کشور، توسعۀ اقتصادی، خروج ارتش آمریکا از ورای مرزها بهویژه خاور میانه و مسائلی از این قبیل بوده است. در سوی دیگر حزب دموکرات که گرایش لیبرالیستی و سکولار در آن برجسته است، به توسعۀ نفوذ سیاسی ایالات متحده در سطح جهانی، آزادیهای فردی، آزادی سیاسی و اقتصادی، جهانیسازی و تأمین رفاه اجتماعی میاندیشد.
باید گفت که وضعیت سیاسی و اجتماعی جهان امروز، بهویژه در کشورهای قدرتمند و صنعتی در طول سالیان اخیر معطوف به پوپولیسم و عوامگرایی سیاسی است و همین دلیلی است بر موفقیت فردی چون دونالد ترامپ. چنین سیاستمداران و دولتهایی به برنامههای درازمدت سیاسی و اقتصادی علاقۀ چندانی ندارند و طالب نتایج آنی و کوتاهمدت اند و همین آنها را در نزد عامۀ مردم بسیار محبوب میسازد. فشار دولت ترامپ بر طرفین گفتوگو در افغانستان بهخاطر دستیابی به صلح، عقد قرارداد عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس، تلاش برای امضای توافقنامه با ایران، کرۀ شمالی و بسیاری موارد دیگر نیز از همین مجرا قابلتفسیر است.
با وجود چنین فضای اجتماعی و سیاسیای، بعید نیست که در انتخابات پیشروی آمریکا، ترامپ دوباره به پیروزی دست یابد. فضای اجتماعی سیاستگریز کنونی آمریکا و اروپا دیگر تحمل سیاستمداران کهنهکار و پرحوصله با برنامهها و سیاستهای جاهطلبانه که پای ارتشهای آنها را به کرانههای جهان و دوردستها باز میکند را ندارد. مسلماً چنین سیاستی اگرچه در نفوذ و قدرت جهانی آنها مؤثر است اما اگر از وجهی داخلی به آن نگریسته شود جز ماجراجوییهایی خطرناک چیزی شمرده نمیشوند. اگر ما از چشمانداز منطقهای خود به قضیه نگاه کنیم، چنین رویکردی به نفع ما نیز تمام میشود؛ هرچند خطرات بازکردن پای کشورهایی چون چین و روسیه را نیز در بر دارد. اما به هرحال تصاحب قدرت از جانب سیاستمدار پوپولیستی چون ترامپ و خارجکردن ارتش آن به هر دلیلی که باشد، به کشورهایی چون افغانستان این اجازه را میدهد تا حداقل برای مدتی هم که شده از زیر یوغ سیاستهای بیوقفه و بیامان ابرقدرتها خارج شده و نفسی به راحتی بکشند.