آرمان سکولاریسم

Share on facebook
Share on twitter

نویسنده: یووال نوح هراری، بیست‌ویک درس برای قرن بیست یکم
مترجم: شعیب کریمی

خوب، آرمان سکولاریسم چیست؟ مهم‌ترین تعهد سکولاریسم، تعهد به “حقیقت” است؛ حقیقتی که بر پایه‌ی مشاهدات و ثبوت استوار است تا عقیده‌ی محض. مردم سکولار سعی می‌کنند که حقایق را با عقاید خلط نکنند. اگر شما راجع به امری بسیار معتقد هستید، این مسأله می‌تواند مسائل دلچسپ فراوانی را پیرامون تمایلات روانی، دوران کودکی و ساختار دماغی و فکری شما برای ما بازگو کند اما این مسأله نمی‌تواند ثبوتی بر حقیقت داستان شما باشد، هرچند در مواقعی اعتقاد راسخ بر نادرستی امری یا داستانی نیز لازم و ضروری است.

بر علاوه، سکولاریست‌ها هیچ تقدسی نسبت به یک گروه، فرد و یا کتابی به‌خصوص به‌عنوان تنها مرجع در‌ردارنده‌ی حقیقت قائل نیستند. در عوض، سکولاریست‌ها حقیقت را زمانی ستایش می‌کنند که خود به خودی خودش—در بازمانده‌های فوسیلی، از طریق تصاویر کیهانی بسیار دور، در دایره اعداد و ارقام و یا در آثار کتبی سنتی و تاریخی فرهنگ‌های انسانی مختلف نمایان گردد. این تعهد به حقیقت زیربنای علوم مدرن را شکل داده که انسان را قادر ساخته تا اتم را بشکافد، رموز جنتیک را دریابد، سیر تکامل زندگی را تعقیب کند و در مجموع سرگذشت زندگی انسان را رمزگشایی کند.

تعهد برجسته‌ی دیگر سکولاریست‌ها نسبت به “مهرورزی یا شفقت” است. اخلاقیات سکولار متکی و تابع به احکام و فرامین این و آن خدا و الهه نمی‌باشد؛ ترجیحاً سکولاریست‌ها توجه عمیقی به مسأله “رنج” و یا آزار دارند. به طور مثال، سکولاریست‌ها از قتل و قتال تن در نمی‌دهند، نه به لحاظ این که کتب باستانی آن را نهی می‌کند بلکه بنا بر رنجی که کشتن بر یک موجود زنده‌ی با شعور تحمیل می‌کند، از آن امتناع می ورزند. کسانی که از قتل و کشتار بنا بر فرمان یک الهه یا خدا امتناع می‌ورزند، بسیار چالش‌برانگیز و پرخطر خواهند بود. چرا که انگیزه‌های آن‌ها بیش‌تر مطیع تبعیت است تا شفقت و مهرورزی— در واقع سوال این است که اگر آنان اعتقاد یابند که خدا بر ایشان فرمان قتل هیرتیک‌ها یا ملحدان، ساحران، زناکاران و یا دگراندیشان را داده است، آن‌ها چه خواهند کرد؟

البته، در نبود فرامین واضح آسمانی، اخلاقیات سکولار گاهاً به مشکل دودلی یا بر سر دوراهه قرار می‌گیرد. وقتی از انجام عین عمل، فردی آسیب و دیگری حمایت کسب می‌کند، چه باید کرد؟ آیا این اخلاقی است که برای کمک به فقرا بر اغنیا مالیات سنگین وضع شود؟ آیا این اخلاقی است که برای سرنگونی مظالم یک دیکتاتور جنگ خونینی به راه انداخته شود؟ آیا اخلاقی است که تعداد بی‌شماری مهاجر را وارد کشور خود نمائیم؟ هنگامی‌که سکولاریست‌ها در دو راه و یا دودلی‌ها و مسائلی از این دست قرار می‌گیرند، آن‌ها دنبال این نمی‌روند که “فرمان خدا چیست؟”، بل آن‌ها مسائل را سبک و سنگین نموده، با تحقیقات و مشاهدات ژرف، احساس تمامی طرف‌های ذی‌نفع را درک و سنجش کرده و با آزمایش و به‌کارگیری تمام احتمالات و امکانات، سعی می‌کنند راه میانه‌ای را که کم‌ترین آسیب یا رنج احتمالی را باعث شود، اتخاذ نمایند.

مثلاً نگرش‌ها نسبت به مسائل جنسی را مد نظر گیرید. سکولاریست‌ها در مواجهه با مسائلی از قبیل؛ تجاوز، هم‌جنس‌گرایی، زنا با محارم و سکس با حیوانات چه‌گونه تصمیم به تأیید و نفی این موضوعات می‌گیرند؟ به وسیله‌ی آزمایش احساسات. تجاوز یک نقض اخلاقی صریح است، نه به خاطر این‌که حدود فرامین آسمانی را نقض می‌کند بلکه قلوب مردم را جریحه‌دار نموده و به آنان آسیب می‌زند. برعکس، یک رابطه‌ی عاشقانه بین دو مرد به کسی آسیب نمی‌زند، بنابر این دلیلی نیست که آن‌را منع کنند.

خوب در مورد سکس با حیوانات چه‌طور؟ من در مناظرات و محافل خصوصی و عمومی زیادی در مورد ازدواج هم‌جنس‌گرایان اشتراک داشتم. اکثراً افراد بسیار معقولی می‌پرسند، “اگر ازدواج دو مرد درست است، چرا ازدواج یک مرد با یک بُز را اجازه ندهیم؟”، از منظر سکولاریستی پاسخ واضح است. یک رابطه‌ی سالم نیازمند احساس، درک و عمق معنوی است. ازدواجی که فاقد این مؤلفه‌ها باشد، شما را تخریب، افسرده و از لحاظ روانی ویران خواهد نمود. هرچند رابطه بین دو مرد می‌تواند نیاز احساسی، ادراکی و معنوی بین آن دو مرد را اشباع کند اما این نیازهای انسانی در رابطه‌ی انسان با یک بز نمی‌تواند برآورده شود. از این‌رو اگر شما ازدواج را بنیادی هدف‌مند برای تقویت سلامت و سعادت انسان، چیزی که سکولاریست‌ها به آن باور دارند باور کنید، انتظار نمی‌رود که چنین سوال عجیبی را در ذهن بپرورانید. چنین ذهنیتی از ازدواج تنها در نزد کسانی است که ازداوج را یک امر معجزه‌آسا و آئینی تلقی می‌کنند.

به همین ترتیب، رابطه بین یک پدر و دختر چه‌طور ارزیابی می‌شود؟ هر دو انسان اند، اما مشکل داشتن چنین رابطه‌ای در چیست؟ خوب، مطالعات متعدد روان‌شناسی نشان داده است طفلی که در نتیجه‌ی چنین رابطه‌ای به دنیا می‌آید، اکثراً با آسیب‌های شدید و غیرقابل علاج دست و پنجه نرم می‌کند. افزون بر آن، این نوع پیوند بازتاب‌دهنده و تشدید‌کننده‌ی گرایشات مخرب در روابط میان والدین نیز بوده است. در تکامل تدریجی ساپن‌ها (انسان اولیه) روان انسان طوری شکل گرفته است که روابط عاشقانه آن نمی‌تواند با روابط عاطفی والدین مدغم و یا جای‌گزین گردد. از این‌رو، در زمینه‌ی مخالفت با زنا با محارم شما نیازی ندارید به کتب مقدس مراجعه کنید—کافی است سری به مطالعات روان‌شناسی مرتبط در این زمینه زده و موضوعات مرتبط را مطالعه نمائید.

این عمده‌ترین دلیلی است که سکولاریست‌ها به یافته‌ها و حقایق علمی و تجربی ارج می‌نهند. این ارج‌گذاری به کاوش‌های علمی نه از روی تفنن یا کنجکاوی است، بلکه تلاشی پیوسته برای دانستن چه‌گونه‌گی کاهش رنج بشر در جهان است. بدون رهنمایی یافته‌ها و مطالعات علمی، مهرورزی، عطوفت و شفقت ما غالباً کور خواهد ماند.

ادامه دارد…

به اشتراک بگذارید

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email

نوشته‌های مشابه