نویسنده: رمیصا آذربان
همیشه از دورویی انسانها و عمل خلاف گفتار و این حرفها میشنویم و گاهی دلگیر میشویم. شاید بد نباشد یک بار به روی دیگر دورویی نگاهی بیندازیم. منظور از دورو در اینجا کسانیاند که حرفهای نیک و دلنشین میزنند و در فضای مجازی چهرهای همهپسند از خود به نمایش میگذارند اما در عمل به خاطر موضوعی ناچیز از کوره در میروند و ناسزا میگویند و هزار رفتار دور از گفتارشان از خود نشان میدهند. اینجا کسی قاضی اخلاق نوع بشر نیست که بیاید این کار را قضاوت کند و چه بسا اگر هر کسی جای آن افراد باشد همان رویه را در پیش میگیرد، از آنجا که شخصیت انسانها محصول شرایط و محیط زندگیشان است. اما موضوع بحث این نیست بلکه موضوع اصلی این است که همین افراد ناسزاگو و بدرفتار وقتی جملات درست و نیک میگویند یعنی یک بخشی از وجودشان به آن باور دارد و در اعماق باطنشان میل به درستی و راستی هست. هر چند شرایط زندگی و بحرانها به آنان مجال عمل به آن سخنان را نمیدهد. این موضوع را از نظر اینکه سخن رنگ «مثبت بیاندیش و شاد باش» را به خود بگیرد ذکر نکردم بلکه این یک وجه نادیده گرفتهشدۀ این رفتارها است و میتواند بارقهای از امید برای ما باشد. اینکه جدا از خشونتهای روزمره و همۀ زشتیها در جامعه، در عمق افکار و روان همۀ ما باور به زیبایی و نیکویی وجود دارد و تحت شرایط آسانتر همه پایبند این باورها بوده میتوانیم.
از این وجه اگر بنگریم شنیدن این جملات نغز و زیبا از دهان افرادی که کاملاً خلاف آن را عمل میکنند نه تنها زننده و ناراحتکننده نیست بلکه کاملاً خوشحال و امیدوارکننده است. این ندای درونی و ناشناختۀ این افراد است که بیرون میآید. شاید منظور از جملۀ «راه در جهان یکی است و آن هم راه راست» نیز همین باشد. اینکه مهم نیست زندگی از ما چه ساخته و ما را وادار به چه اعمالی کرده، در نهایت وجودمان همه باور به راستی داریم. این روی تازه گویای این است که همه چیز در ظاهر خلاصه نمیشود و انسان موجودی پیچیدهتر از آن است که بتوان به راحتی در موردش قضاوت کرد. چیزی که گمان میبریم بدترین اتفاق است، از نگاهی دیگر میتواند بهترین رویداد و حتی راهی برای تغییر رویدادهای بد باشد.
رمیصا آذربان